جدول جو
جدول جو

معنی پند پذیرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

پند پذیرفتن
(وَ)
قبول اندرز و نصیحت. اتّعاظ. (منتهی الارب) :
دی ماه فناست پند بپذیر
چون بلبل و نحل گوشه ای گیر
کاندر مه دی بباغ و کهسار
بلبل لال است و نحل بیکار.
خاقانی (تحفهالعراقین)
لغت نامه دهخدا
پند پذیرفتن
قبول نصیحت و اندرز اتعاظ
تصویری از پند پذیرفتن
تصویر پند پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیوند پذیرفتن
تصویر پیوند پذیرفتن
قبول پیوند کردن، قبول به هم بستگی، خویشی و دوستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ مَ جَ)
قبول کردن:
بدو گفت کاین کودک شیرخوار
ز من روزگاری بزنهار دار
پدروارش از مادر اندرپذیر
از آن گاو نغزش بپرور بشیر.
فردوسی.
و رجوع به پذیرفتن شود
لغت نامه دهخدا
(دُ شُ دَ)
فانی شدن. نابود شدن: چنانکه خرج سرمه اگرچه اندک اندک اتفاق افتد آخر فنا پذیرد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(تَ شُ دَ)
رنگ گرفتن. رنگ برداشتن. (بهار عجم). رجوع به رنگ گرفتن و رنگ برداشتن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیوند پذیرفتن
تصویر پیوند پذیرفتن
قبول اتصال: پس اندر طبع ایشان بود که یک بار دیگر پیوند پذیرن
فرهنگ لغت هوشیار